اسو

بختیاری های میوند به اسب، «اَسو» می‌گویند.

تلفظ اَسو

asw

معادل فارسی : اسب

بررسی ریشه واژه اَسو

ایرانی باستان: اسپا

ایرانی پهلوی: اسپ

لری امروزی : اسو

فارسی امروزی :اسب

اسب در ایرانی قدیم و فارسی باستان «اسپا» گفته می‌شد که از دو بخش اس (بیرون، بردن) و پا (پان، نگهبان، مسئول) ساخته شده و به معنی جانور ترابری است.

اسب و اسب سواری از دیرباز بخشی از زندگی مردم ایران و بویژه منطقه لران بوده است. در غار دوشه استان لرستان که ۱۰ هزار سال دیرینگی دارد، نگاره‌هایی از اسب و انسان وجود دارد که نشان می‌دهد ایرانیان ساکن منطقه لران، دست کم ده هزار سال پیش اسب را رام کرده بودند و از آن برای ترابری و سفر و جنگ و کشاورزی و … بهره می‌بردند.

در زبان لری و فارسی نام‌های بسیاری با پسوند “اسب” وجود دارند:

تهماسو: تهماسب، دارنده اسب تنومند

جاماسب: دارنده اسب چموش

لهراسو: لهراسب، دارنده اسب لاغر و چابک

گرشاسو: گرشاسب، دارنده اسب لاغر و چابک

گشتاسو: گشتاسب، دارنده اسب گشتی

هرودوت یونانی پدر تاریخ گفته است: “پارسیان از پنج سالگی به فرزندان خود سه چیز را می‌آموختند: دروغ نگفتن، تیراندازی و اسب سواری.”

همچنین پارت‌ها (مردم خوراسان و مازندران) در جهان باستان به تیراندازی وارونه روی اسب بسیار نامور بودند که آوازه شیوه تیراندازی آنها در جنگ‌های ایران و روم به اروپا و سپس به زبان انگلیسی راه یافت و امروز در زبان انگلیسی به ضربه پایانی Parthian shot گفته می‌شود، دو نژاد برتر اسب در جهان اسب‌های پارتی و پارسی (لری) هستند که امروز آن ها را اسب های تورکمن و عربی می‌شناسیم!

تاریخچه پرورش اسب لران

قوم لر از قديمي‌ترين اقوام در پرورش اسب بوده است و برخی معتقدند كه «كاسيت» ها كه در لرستان زندگی می‌كردند، نخستين كسانی بودند كه اسب را رام و اهلي كردند؛ وجود ۳ گورستان اسب در لرستان كه يكی از آن‌ها در روستای باباجان دلفان واقع‌شده و نيز دو گورستان در كوهدشت و اليگودرز كه هر سه دارای كد شناسايی باستان‌شناسی می‌باشند، گواه اين مدعاست؛ قدمت اين گورستان‌ها كه در بيشتر گورهای آن‌ها اسب همراه با سوار دفن شده، به ۱۴ تا ۲۷ هزار سال می‌رسد.

ديگر اين‌كه در جای‌جای مناطق لرنشین در اغلب گورستان‌ها، سنگ‌قبرهای قديمی ديده می‌شود. كه نقش اسب و سوار بر روی آنها حك شده است، و می‌شود گفت كه تا حدود چند دهه پيش حك كردن اين نقوش بر روی سنگ مزارِ مردان لر مرسوم بوده است. اين در حالی است كه تقريبا در ساير قوميت‌ها در ايران، اين‌گونه نبوده و اين موضوع اين فرضيه را كه قوم لر بيشتر از ساير اقوام به پرورش و نگهداری اسب علاقه‌مند بوده‌، را قوت می‌دهد.

نقاشی‌های صخره‌ای ‘هوميان’ در شمال شهرستان كوهدشت و غار’دوشه’ در «روستای كرشوراب» چگنی كه قدمت چندين هزار ساله دارند و نيز دهنه مفرغی اسب با قدمت بيش از ۱۴ هزار سال كه در موزه لوور فرانسه نگهداری می‌شود، نشان می‌دهد، كه ساكنان اوليه لرستان علاقه خاصی به اسب، اين حيوانِ نجيب داشته‌اند و همان طور كه اشاره شد اين منطقه خاستگاه پرورش اسب بوده؛ كما اين كه منطقه «اِسپِسو» در جنوب خرم‌آباد «اسب ستان» به معني محل نگهداري و پرورش اسب بوده است.

نژاد اسب لر ی

از گذشته دور اسب اصیل لر، یکی از اسب های بومی و اصیل ایرانی بوده که دارای طرفداران بسیاری در داخل و خارج از کشور بوده است.

ایران و منطقه‌ی لران از هزاره های قبل از میلاد مهد پرورش اسب در دنیا بوده و لرستان یکی از کهن‌ترین مهدهای پرورش اسب در ایران است.

در متون و آثار قدیمی مدارک بسیاری مبنی بر این که لرستان، به احتمال قوی، اولین محل در دنیا بوده است که مردمش اسب را رام می‌کرده‌اند و از آن استفاده‌های متنوع مثلاً در جنگ ها، در انتقال پیام ها و نامه ها، باربری و غیره استفاده می شده است.

اسب لری یکی از نمونه اسب‌های رام شده توسط مردم لرستان است که دارای مقاومت بدنی عالی می‌باشد، که می‌تواند در مسابقات مختلف رقیبی سر سخت برای سایر نژادها باشد.

مشخصات ظاهری اسب لری

اسب اصیل لر دارای خصوصیات ویژه مخصوص به خود است. از ویژگی‌های آن این است که در عین قدرت بالا دارای ظرافت بدنی بوده و دم آن معمولاً به صورت برافراشته می‌باشد. این نژاد اصیل در رنگ های مختلفی وجود دارد.

اسب لری به دلیل توان بدنی بالایی که دارد می تواند در مسابقات مختلف، با نژادهای بسیار معروف و مطرح جهانی رقابت کند.

این اسب دارای سری متناسب با بدن ظریف خود است که می تواند در سرعت گرفتن در مسابقات یک امتیاز ویژه باشد.

البته با توجه به اینکه اخیراً خون های متفاوتی از جمله تروبرد و عرب با این نژاد تلاقی داده شده اند برخی از خصوصیات آنها متفاوت است .

در زیر چندین واژه فارسی را که از ریشه “اسب” ساخته شده اند می‌بینید:

اسپناک: اسپ + ناک (اسفناج)

اسپستا: اسپ + اتا (خوراک اسب)

اسپریس: اسپ + راس (راه اسب)

استر: اسپ + تر (اسب ترابری)

سوار: اسپ + وار (دارنده اسب)

اسپهان: اسپدان (جایگاه اسب)

اسپهبد: سپهبد (نگهبان اسب)

سپاه: اسپان (لشکر اسب ها)

معنی اسب در زبان‌های دیگر:

نگاهی به واژه “اسب” در کشورهای دیگر نشان می‌دهد که احتمالا آن‌ها اسب رام شده را از ایرانیان برده‌اند. البته این قطعی نیست.

لری: اَسو، کُمؽت

پارسی: اسب، باره، کمیت، سمند، گور

سوئدی: häst

دانمارکی: hest

عبری: sus

عربی: حصان، فرس

بنگالی: ghora

هندی: ghona

هلندی: paard

آلمانی: pferd (هم ریشه با ford انگلیسی)

انگلیسی: ass

تورکی: at, eşek

آذری: at, eşşək

ارمنی: esh (خر)

برخی از نام‌های مرتبط به «اسب» در گویش شیرین بختیاری میوند:

اسو: اسب، اسب نر

مادیون: اسب ماده

رَمه: گله اسب

کُمیت: اسب سرخ(قهوه‌ای مایل به زرد با پیشانی سفید

کُره اَسو:کره اسب، بچه اسب

سوار:سوار، دارنده اسب

اَسو کَهَر

اَسو سؽز

اَسو نیله

شما هم کلماتی که اسب در آنها به کار رفته برای ما بنویسید.

در مورد این مطلب هم حتما نظرتان بنویسید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *